غيبت صغري و نيابت خاص
غيبت صغري و نيابت خاص
نويسنده:خدامرلد سلیمیان
منبع:درسنامه مهدویت2-ص72تاص76
منبع:درسنامه مهدویت2-ص72تاص76
پيشتر ياد شد، حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) داراي دو غيبت است؛ يکي کوتاه و ناتمام و ديگري طولاني و تمام.
امّا اين که چرا چنين شد؟ بايد توجه داشت اگر آن غيبت، يكباره رخ مينمود، ضربه سنگيني به پايگاههاي مردمي و طرفداران امامت وارد ميشد؛ زيرا مردم، پيش از آن با امام خود ارتباط داشتند و در مشكلات به او رجوع ميكردند؛ اگر ناگهان امام غايب ميشد و مردم احساس ميكردند ديگر به رهبر فكري و معنوي خود دسترسي ندارند، ممكن بود همه چيز از دست برود و آن جمع به تفرقه دچار شوند.
بنابراين لازم بود كه براي «غيبت تامّه» زمينهسازي شود، تا مردم به تدريج با آن خو بگيرند و خود را بر اساس آن بسازند. با غيبت صغرا، در واقع اين زمينهسازي صورت گرفت. در اين زمان، امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ازديدهها پنهان بود؛ ولي از راه نمايندگان، وكيلان و ياران مورد وثوق با شيعيان خود ارتباط داشت.1
رفته رفته پس از گذشت 69سال، با پديد آمدن آمادگي، آن حضرت در پرده پنهانزيستي تمام، قرار گرفت.
در اين درس بر آن هستيم تا درباره غيبت صغرا و نيابت خاص آن حضرت توضيح دهيم.
دوران غيبت صغرا که برخي آغاز آن را از همان ابتداي ولادت2 و برخي از شهادت امام حسن عسكري(عليه السلام)3 دانستهاند. در واقع نوعي آماده سازي براي غيبت طولاني بود و غيبت طولاني هم مقدمة ظهور و حضور ظاهري آن حضرت در جامعه انساني است.
1. محدود بودن به زمان معيّن
زمان غيبت صغرا محدود بود و از نگاه زماني 69سال و چند ماه طول كشيد و به دليل كوتاهبودن مدت آن «غيبت صغرا» ناميده شد؛ به خلاف غيبت كبرا كه غير از خدا كسي از مدت آن آگاهي ندارد.
2. پنهاننبودن حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) از همگان
در دوران غيبت صغرا، امام از نگاهها پنهان بود؛ ليكن اين غيبت، همگاني نبود؛ بلكه كساني مانند نواب خاص و برخي از وكلاي آن حضرت، ميتوانستند با آن حضرت در تماس باشند و پرسشها و نامههاي مردم را خدمت امام ببرند و پاسخ او را به مردم برسانند.
اما در غيبت كبرا، امام به طور كلّي از نگاهها پنهان است و راه نامهنگاري بسته است؛ يعني بناي غيبت كبرا و اقتضاي آن، اين است كه حضرت ديده نشود. البته اين بدان معنا نيست كه امكان ندارد ديده شود؛ بلكه ممكن است برخي افراد، حضرت را ببينند.
3. ارتباط حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) با مردم به وسيلة افراد مشخص
در غيبت صغرا، حضرت چهار نماينده داشت كه آنها را به صورت معين و مشخص تعيين كرده و برگزيده بود. آنان موظف بودند بين امام و مردم ارتباط برقرار كنند. اقامتگاه و مكان حضرت را نيز ميدانستند؛ ولي در غيبت كبرا چنين نيست.
در دورة غيبت صغرا، حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به واسطة چهار نفر نايبان خاص خود با شيعيان در رابطه بود و امور آنان را سر و سامان ميداد. اين امور، افزون بر مسايل مالي، شامل مسايل عقيدتي و فقهي نيز ميشد.
رابطان ميان آن حضرت و شيعيان، چهار نفر از اصحاب باسابقه و مورد اعتماد امامان پيشين بودند که يکي پس از ديگري اين وظيفه مهم را بر عهده داشتند. آنان، به «نواب خاص» آن حضرت معروفند. اين افراد، با وکيلان حضرت در دورترين نقاط شهرهاي اسلامي در تماس بوده و نامهها و خواستههاي شيعيان را به محضر مقدس او ميرساندند و در جواب، توقيعاتي از طرف آن حضرت صادر ميشد.
نکتة قابل توجه آن که در اين دوره، نه فقط شخص حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) از ديدهها پنهان بود، بلکه بيشتر سفراي ايشان نيز به طور ناشناس و بدون آن که جلب توجه کنند، عمل ميکردند.
نيابت خاص، بدان سان بود كه امام شخص معين و مشخصي را نايب خود قرار دهد و به اسم و خصوصيات، او را معرفي كند؛ همانگونه كه پيش از آن امام حسن عسكري(عليه السلام) اين كار را انجام داده و فرمود:
عمري و پسرش ]= عثمان بن سعيد، نايب اول و محمد بن عثمان، نايب دوم[ مورد اعتماد هستند. هر چه آنان به تو برسانند، از من ميرسانند و آنچه به تو بگويند، از جانب من ميگويند.
و در جاي ديگر فرمود:
گواه و شاهد باشيد كه عثمان بن سعيد عمري ]= نايباول[ وكيل من و فرزندش محمد بن عثمان ]= نايب دوم[ وكيل فرزند من، مهدي شما است.
حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، نايبان پس از عثمان بن سعيد (نايب اوّل) را به وسيله نايب قبل او معين و به مردم معرفي ميكرد.6
نيابت و سفارت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در دوران غيبت صغرا، از پستها و مسؤوليتهاي بسيار خطير و با اهميّت شناخته شده است. اين مقام ارجمند، فقط برازندة كسي است كه ويژگيها و ارزشهاي خاصي داشته باشد. برخي از اين ويژگيها چنين است:
ـ ايماني استوار و خللناپذير
ـ امانتداري به مفهوم واقعي آن؛
ـ تقواپيشگي و پرهيزكاري؛
ـ رازداري و پوشيدهداشتن اموري كه بايد نهان بماند؛
ـ دخالتندادن رأي و نظر شخصي خويش در امور مخصوص به آن حضرت؛
ـ اجراي دستورهاي امام.
و...
روشن است كه «نيابت خاص» آن حضرت، با «نيابت عام» كه مجتهد جامع شرايط دارد، مسؤوليتي بس متفاوت است.
اگرچه در نيابت خاص ويژگيهايي در نظر بود، آنچه داراي اهميّت ويژهاي بود، رازداري نواب خاص بود.
شيخ طوسي در كتاب الغيبة نوشته است:
عدهاي از ابوسهل نوبختي پرسيدند: «چطور شد امر «نيابت» به ابوالقاسم حسين بن روح واگذار شد؛ ولي به تو واگذار نگرديد؟» او پاسخ داد: «آنان ]= ائمه اطهار(عليهم السلام)[ بهتر از هر كس ميدانند چه كسي را به اين مقام برگزينند. من آدمي هستم كه با دشمنان، رفت و آمد دارم و با ايشان مناظره ميكنم. اگر آنچه ابوالقاسم بن روح درباره امام ميداند، ميدانستم، شايد در بحثهايم با دشمنان و جدال با آنان، ميكوشيدم دليلهاي بنيادي را بر وجود امام ارائه كنم و در نتيجه محل اقامت او را آشكار سازم؛ اما اگر ابوالقاسم، امام را در زير جامه خود پنهان كرده باشد، و بدنش را با قيچي قطعهقطعه كنند تا او را نشان دهد، هرگز چنين نخواهد كرد».7
امّا اين که چرا چنين شد؟ بايد توجه داشت اگر آن غيبت، يكباره رخ مينمود، ضربه سنگيني به پايگاههاي مردمي و طرفداران امامت وارد ميشد؛ زيرا مردم، پيش از آن با امام خود ارتباط داشتند و در مشكلات به او رجوع ميكردند؛ اگر ناگهان امام غايب ميشد و مردم احساس ميكردند ديگر به رهبر فكري و معنوي خود دسترسي ندارند، ممكن بود همه چيز از دست برود و آن جمع به تفرقه دچار شوند.
بنابراين لازم بود كه براي «غيبت تامّه» زمينهسازي شود، تا مردم به تدريج با آن خو بگيرند و خود را بر اساس آن بسازند. با غيبت صغرا، در واقع اين زمينهسازي صورت گرفت. در اين زمان، امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ازديدهها پنهان بود؛ ولي از راه نمايندگان، وكيلان و ياران مورد وثوق با شيعيان خود ارتباط داشت.1
رفته رفته پس از گذشت 69سال، با پديد آمدن آمادگي، آن حضرت در پرده پنهانزيستي تمام، قرار گرفت.
در اين درس بر آن هستيم تا درباره غيبت صغرا و نيابت خاص آن حضرت توضيح دهيم.
دوران غيبت صغرا که برخي آغاز آن را از همان ابتداي ولادت2 و برخي از شهادت امام حسن عسكري(عليه السلام)3 دانستهاند. در واقع نوعي آماده سازي براي غيبت طولاني بود و غيبت طولاني هم مقدمة ظهور و حضور ظاهري آن حضرت در جامعه انساني است.
ويژگيهاي غيبت صغرا
غيبت صغرا، با ويژگيهاي خاص خود، دوراني لازم و ضروري بود که به حکمت خداوند، در تاريخ شيعه رقم خورد، تا جامعه شيعي را به کاملترين صورت ممکن مهياي فصلي تازه از زندگي خود كند. برخي از اين ويژگيهاي غيبت صغرا بدين قرار است:1. محدود بودن به زمان معيّن
زمان غيبت صغرا محدود بود و از نگاه زماني 69سال و چند ماه طول كشيد و به دليل كوتاهبودن مدت آن «غيبت صغرا» ناميده شد؛ به خلاف غيبت كبرا كه غير از خدا كسي از مدت آن آگاهي ندارد.
2. پنهاننبودن حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) از همگان
در دوران غيبت صغرا، امام از نگاهها پنهان بود؛ ليكن اين غيبت، همگاني نبود؛ بلكه كساني مانند نواب خاص و برخي از وكلاي آن حضرت، ميتوانستند با آن حضرت در تماس باشند و پرسشها و نامههاي مردم را خدمت امام ببرند و پاسخ او را به مردم برسانند.
اما در غيبت كبرا، امام به طور كلّي از نگاهها پنهان است و راه نامهنگاري بسته است؛ يعني بناي غيبت كبرا و اقتضاي آن، اين است كه حضرت ديده نشود. البته اين بدان معنا نيست كه امكان ندارد ديده شود؛ بلكه ممكن است برخي افراد، حضرت را ببينند.
3. ارتباط حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) با مردم به وسيلة افراد مشخص
در غيبت صغرا، حضرت چهار نماينده داشت كه آنها را به صورت معين و مشخص تعيين كرده و برگزيده بود. آنان موظف بودند بين امام و مردم ارتباط برقرار كنند. اقامتگاه و مكان حضرت را نيز ميدانستند؛ ولي در غيبت كبرا چنين نيست.
نيابت خاص
با توجه به ويژگيهاي پيشين، روشن ميشود يکي از مباحث مهم در اين دوران، بحث نيابت خاص است.در دورة غيبت صغرا، حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به واسطة چهار نفر نايبان خاص خود با شيعيان در رابطه بود و امور آنان را سر و سامان ميداد. اين امور، افزون بر مسايل مالي، شامل مسايل عقيدتي و فقهي نيز ميشد.
رابطان ميان آن حضرت و شيعيان، چهار نفر از اصحاب باسابقه و مورد اعتماد امامان پيشين بودند که يکي پس از ديگري اين وظيفه مهم را بر عهده داشتند. آنان، به «نواب خاص» آن حضرت معروفند. اين افراد، با وکيلان حضرت در دورترين نقاط شهرهاي اسلامي در تماس بوده و نامهها و خواستههاي شيعيان را به محضر مقدس او ميرساندند و در جواب، توقيعاتي از طرف آن حضرت صادر ميشد.
نکتة قابل توجه آن که در اين دوره، نه فقط شخص حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) از ديدهها پنهان بود، بلکه بيشتر سفراي ايشان نيز به طور ناشناس و بدون آن که جلب توجه کنند، عمل ميکردند.
نيابت خاص، بدان سان بود كه امام شخص معين و مشخصي را نايب خود قرار دهد و به اسم و خصوصيات، او را معرفي كند؛ همانگونه كه پيش از آن امام حسن عسكري(عليه السلام) اين كار را انجام داده و فرمود:
عمري و پسرش ]= عثمان بن سعيد، نايب اول و محمد بن عثمان، نايب دوم[ مورد اعتماد هستند. هر چه آنان به تو برسانند، از من ميرسانند و آنچه به تو بگويند، از جانب من ميگويند.
و در جاي ديگر فرمود:
گواه و شاهد باشيد كه عثمان بن سعيد عمري ]= نايباول[ وكيل من و فرزندش محمد بن عثمان ]= نايب دوم[ وكيل فرزند من، مهدي شما است.
حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، نايبان پس از عثمان بن سعيد (نايب اوّل) را به وسيله نايب قبل او معين و به مردم معرفي ميكرد.6
نيابت و سفارت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در دوران غيبت صغرا، از پستها و مسؤوليتهاي بسيار خطير و با اهميّت شناخته شده است. اين مقام ارجمند، فقط برازندة كسي است كه ويژگيها و ارزشهاي خاصي داشته باشد. برخي از اين ويژگيها چنين است:
ـ ايماني استوار و خللناپذير
ـ امانتداري به مفهوم واقعي آن؛
ـ تقواپيشگي و پرهيزكاري؛
ـ رازداري و پوشيدهداشتن اموري كه بايد نهان بماند؛
ـ دخالتندادن رأي و نظر شخصي خويش در امور مخصوص به آن حضرت؛
ـ اجراي دستورهاي امام.
و...
روشن است كه «نيابت خاص» آن حضرت، با «نيابت عام» كه مجتهد جامع شرايط دارد، مسؤوليتي بس متفاوت است.
اگرچه در نيابت خاص ويژگيهايي در نظر بود، آنچه داراي اهميّت ويژهاي بود، رازداري نواب خاص بود.
شيخ طوسي در كتاب الغيبة نوشته است:
عدهاي از ابوسهل نوبختي پرسيدند: «چطور شد امر «نيابت» به ابوالقاسم حسين بن روح واگذار شد؛ ولي به تو واگذار نگرديد؟» او پاسخ داد: «آنان ]= ائمه اطهار(عليهم السلام)[ بهتر از هر كس ميدانند چه كسي را به اين مقام برگزينند. من آدمي هستم كه با دشمنان، رفت و آمد دارم و با ايشان مناظره ميكنم. اگر آنچه ابوالقاسم بن روح درباره امام ميداند، ميدانستم، شايد در بحثهايم با دشمنان و جدال با آنان، ميكوشيدم دليلهاي بنيادي را بر وجود امام ارائه كنم و در نتيجه محل اقامت او را آشكار سازم؛ اما اگر ابوالقاسم، امام را در زير جامه خود پنهان كرده باشد، و بدنش را با قيچي قطعهقطعه كنند تا او را نشان دهد، هرگز چنين نخواهد كرد».7
پي نوشت ها:
1. صدر، سيّد محمد باقر، رهبري بر فراز قرون، ص 101.
2. شيخ مفيد, الارشاد، ج 2، ص 340.
3. شيخ طوسی, كتاب الغيبة، ص 159؛ شيخ کلينی, کافی, ج 1، ص 341؛ نعماني، الغيبة، ص 149.
4. شيخ کلينی, کافی, ج 1، ص 329، ح 1؛ شيخ طوسی, كتاب الغيبة، ص 243 و ص 360.
5. شيخ طوسی, كتاب الغيبة، ص 355.
6. ر.ك: غفارزاده، علی, پژوهشی پيرامون زندگانی نواب خاص امام زمان (عليه السلام)، ص 34.
7. شيخ طوسی, كتاب الغيبة، ص 391، ح 358.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}